یکشنبه ۰۲ اردیبهشت ۰۳

روش هاي تصميم گيري

۵۴۵ بازديد

Image result for ‫تكنيك هاي كمي و كيفي تصميم‬‎

كاربرد تصميم گيري در خريد كالاي جديد

۴۷۱ بازديد

كاربرد تصميم گيري در خريد كالاي جديد

 

 

 

 

 

چكيده

به طور كلي تصميم گيري يك فرآيند ذهني است كه تمام افراد بشر در سراسر زندگي خود با آن سرو كار دارند. فرآيند تصميم گيري در پرتو فرهنگ، ادراكات، اعتقاد و ارزش ها نگرش ها، شخصيت، دانش و بينش فرد صورت مي گيرد و اين عوامل بر يكديگر تأثير متقابل دارند. در مديريت معاصر تصميم گيري به عنوان فرآيند حل يك مسأله تعريف شده است و اغلب به تصميم گيري، حل مسأله نيز گفته مي شود. مي توان گفت تمام فعاليت ها و اقداماتي كه در همه زمينه ها توسط افراد بشر انجام مي شود، حاصل فرآيند تصميم گيري است. اين مقاله فرايند تصميم گيري را مورد بررسي قرار مي دهد

واژه‌هاي كليدي: 

واژگان كليدي: نوگرايي مصرف‌كننده نوگرايي احساسي، نوگرايي شناختي، سبك‌هاي تصميم‌گيري خريد مصرف‌كننده،

خريد تصميم؛ تصميم گيري


مقدمه

هرگونه كالا، خدمت و ايده‌اى كه مشتريان بالقوه آن را نو تلقى كنند، كالاى جديد نام دارد. كالاى جديد ممكن است براى مدتى در بازار وجود داشته است اما آنچه در اينجا مورد نظر است اين است كه مشتريان چگونه از وجود كالاى جديد اطلاع پيدا مى‌كنند و نحوه تصميم‌گيرى دربارهٔ رد يا پذيرش آن به چه صورت است؟  

انسان در مسير زندگي خود با انواع مسائل و مراحلي مواجه مي شود كه ناگزير از تصميم گيري است. تصميم گيري نقش گسترده اي در زندگي آدمي دارد. از تصميم گيريهاي جزئي در امور كوچك گرفته، تا تصميم گيريهاي بسيار بزرگ و پراهميت. برخي از تصميم گيريها چنان به راحتي صورت مي گيرند كه شايد ما چندان توجهي به آنها نمي كنيم، اما در مقابل مسائلي نيز در زندگي وجود دارند كه اقدام به تصميم گيري در مورد آنها شايد مدت زمان طولاني وقت لازم داشته باشد. در هر حال اهميت اين تصميم گيريها به لحاظ اهميتي كه اكثر آنها در سرنوشت فرد دارند، بسيار زياد است و چه بسا تعلل در شناخت راههاي تصميم گيري بهتر ، عواقب جبران ناپذيري را براي فرد به بار آورد.

بخش اول: عوامل مؤثر در فرآيند تصميم‌گيرى دربارهٔ خريد كالاهاى جديد

عبارتند از: فرآيند پذيرش، تفاوت‌هاى فردى در بدعت‌گذاري، نقش نفوذ شخصي، تأثير ويژگى‌هاى كالا بر سرعت پذيرش

تأثير ويژگي‌هاي كالا بر سرعت پذيرش آن

تفاوت‌هاي فردي در بدعت‌گذاري

فرآيند پذيرش

نقش نفوذ شخصي

در هر نوع تصميم گيري دو عامل اساسي وجود دارد:

اول :ارزش نتايج حاصل از اتخاذ تصميم و اجراي آن و يا به عبارتي ارزش مورد انتظار شخص

دوم: شانس و احتمالي كه در صورت اقدام، براي نيل به نتايج احتمالي مطلوب وجود خواهد داشت.

به نظر هربرت سايمون، تصميم گيري جوهر اصلي مديريت است و حتي مي توان مديريت را مترادف با آن دانست. وي نظريه تصميم گيري خود را تحت عنوان «مدير به عنوان تصميم گيرنده» ارائه نمود. به نظر او تصميم گيرنده فردي است كه در تقاطع راه ها، در لحظه انتخاب، آماده است كه دريكي از مسيرها پا گذارد. اگر مديريت را مترادف با تصميم گيري بدانيم، ديگر انتخاب تنها يك راه از راه هاي ديگر تصميم گيري نيست، بلكه عنوان تصميم گيري به كل فرآيند اطلاق مي شود. در بسياري از سازمان ها به ويژه سازمان هاي اداري و عمومي، تصميمات اتخاذ شده با نسبت هاي متفاوت شامل هر دو تصميمات اجرايي و سياست گذاري مي گردد. تصميم گيري و حل مشكل همان طور كه در مقدمه بيان شد تصميم گيري فرآيند مرتبط با حل يك مسأله يا مشكل است و اغلب با اصطلاح «حل مشكل» مطرح مي شود.

در بسياري موارد مسأله يا مشكل وضعيت خيلي پيچيده اي دارد و تنها بخشي از آن ممكن است قابل فهم و كنترل باشد. بنابر اين، تصميمات معمولاً آن چنان طراحي نمي شود كه نتايج ايده آل يا پاسخ هاي كامل ارائه دهند بلكه براي بهبود بخشيدن به وضيعت مسأله طراحي مي گردند. در برخي موارد ممكن است مديران آن چنان خود را در مقابل مسائل ببينند كه فقط بتوانند تا حد امكان شدت مسائل را كاهش دهند تا اين كه براي همه مسائل به طور سيستماتيك در جستجوي يك پاسخ كاملاً درستي برآيند.

1-1: فرايند پذيرش

فرآيند پذيرش، فرآيندى ذهنى است كه هر كس از مرحله باخبر شدن از وجود يك نوآورى تا پذيرش نهايى آن طى

مى‌كند.

ما پذيرش را نيز چنين تعريف مى‌كنيم: تصميم‌گيرى فرد براى اين‌كه استفاده‌كننده دائمى كالا شود.


2-1: آگاهي

در اين مرحله مصرف‌كننده از وجود كالاى جديد باخبر شده است ولى درباره آن اطلاعات كافى ندارد.



:علاقه مندي 3-1

در اين مرحله مصرف‌كننده جستجو براى كسب اطلاعات درباره كالاى جديد را آغاز مى‌كند.



4-1:ارزيابى

در اين مرحله مصرف‌كننده قابليت استفاده كالاى جديد را مورد توجه قرار مى‌دهد.



آزمايش 5-1:

در اين مرحله مصرف‌كننده براى آزمون برآورد خود نسبت به فوايد كالاى جديد، آن را در مقياس كم مورد استفاده قرار

مى‌دهد.



پذيرش 6-1:

در اين مرحله مصرف‌كننده درباره استفاده دائمى از كالاى جديد تصميم مى‌گيرد.



بخش دوم :تفاوت هاي فردي در بدعت گذاري

مردم از نظر آمادگى در مصرف كالاهاى جديد با هم تفاوت‌هاى زيادى دارند. پنج گروه قبول‌كنندگان، داراى خصوصيات مختلفى هستند. بدعت‌گذاران شجاع و متهور هستند و ايده‌هاى جديد را با مخاطره همراه آنها مى‌پذيرند. قبول‌كنندگان اوليه همان رهبران فكرى جوامع خود هستند كه ايده‌هاى جديد را زود ولى با دقت زياد مى‌پذيرند. اكثريت اوليه بسيار محتاط هستند و اگرچه ندرتاً رهبر فكرى مى‌شوند، با اين حال ايده‌هاى جديد را قبل از افراد متوسط قبول مى‌كنند. اكثريت آخرى بيشتر شكاك هستند و فقط وقتى ايده‌هاى جديد را مى‌پذيرند كه اين ايده‌ها مورد قبول اكثريت مردم قرار گرفته باشد. و سرانجام آخرين‌ها كه سنت‌گرا هستند و به هر گونه تغييرى سوءظن دارند. اين افراد ايده‌هاى جديد را هنگامى مى‌پذيرند كه بصورت يك سنت درآمده باشند.



1-2:نقش نفوذ شخصي در خريد

نفوذ شخصى در پذيرش كالاهاى جديد تأثير زيادى دارد. تأثير و نفوذ اظهارات يك فرد، بر عقيده يا احتمال خريد شخص ديگر، نفوذ شخصى نام دارد. مصرف‌كنندگان معمولاً درباره كالاهاى جديد و مارك‌هاى مختلف با هم مشورت مى‌كنند و توصيه ديگران در خريد آنها تأثير بسزايى دارد.


اهميت نفوذ شخصى بنا بر اوضاع و احوال و افراد متفاوت است. نفوذ شخصى در مرحله ارزيابى فرآيند پذيرش نسبت به مراحل ديگر از اهميت بيشترى برخوردار است. نفوذ شخصى بر قبول‌كنندگان آخرى تأثير بيشترى نسبت به قبول‌كنندگان اوليه مى‌گذارد. و سرانجام اينكه نفوذ شخصى در اوضاع و احوالى كه خريد مخاطره‌آميز است مهم‌تر از شرايطى است كه خريد نسبتاً امن و بى‌خطر است.



2-2: تاثير ويژگي هاي كالا بر سرعت پذيرش آن

ويژگى‌هاى كالاى جديد بر سرعت پذيرش آن تأثير دارد. پذيرش بعضى از كالاها سريعاً صورت مى‌گيرد، در حالى كه قبولى كالاهايى نظير كامپيوترهاى شخصى به مدت زمان نسبتاً طولانى نياز دارد. پنج ويژگى در سرعت پذيرش يك نوآورى از اهميت ويژه‌آى برخوردار هستند.


اولين ويژگى كه در سرعت پذيرش نوآورى تأثير دارد مزيت نسبى آن نوآورى است. در اين مورد جايگاه يك نوآورى از نظر بهتر بودن، نسبت به كالاهاى موجود مورد ارزيابى قرار مى‌گيرد.


دومين ويژگى سازگارى نوآورى است. سازگارى يعنى انطباق نوآورى با ارزش‌ها و تجربيات مصرف‌كنندگان بالقوه. مثلاً كامپيوتر شخصي، نوآورى است كه با سبك زندگى خانواده‌هاى بالاى طبقه متوسط سازگار است.


سومين خصيصه پيچيدگى نوآورى است. آيا استفاده از نوآورى‌ كار دشوارى است؟


بخش‌پذيرى چهارمين ويژگى نوآورى است كه در سرعت پذيرش آن تأثير دارد. بخش‌پذيرى مربوط مى‌شود به چگونگى مصرف نوآوري.


پنجمين ويژگى نوآورى سرايت‌پذيرى آن است. آيا مى‌توان نتايج استفاده از نوآورى را مشاهده كرد يا براى ديگران شرح داد؟


فرايند تصميم گيري: بخش سوم

در تعريفي بسيار ساده تصميم گيري عبارت است از انتخاب يك راه از ميان راههاي مختلف. فرآيند تصميم گيري يا حل مشكل را مي توان از مرحله احساس مشكل تا فائق آمدن بر آن كه در مجموع 10 مرحله را تشكيل مي دهد، به سه بخش عمده نسبتاً مشخص طبقه بندي كرد:

مراحل 1 تا 5 كه اجزاي تصميم ساخته مي شود و به هم پيوند مي يابند.

مرحله 6 كه در حقيقت مرحله اتخاذ تصميم است.

مراحل 7 به بعد كه بخش اجراء نظارت و كنترل را شامل مي شود.

از يك نگاه ديگر فرآيند تصميم گيري را مي توان به دو بخش كلي طبقه بندي نمود:

بخش اول شامل مراحل 1 تا 7 كه وظيفه برنامه ريزي مديريت را تشكيل مي دهد.

بخش دوم از مرحله 7 به بعد كه مراحل اجراء نظارت و كنترل را در بر مي گيرد.

با توجه به طبقه بندي بالا مي توان چنين نتيجه گرفت كه اين مراحل دهگانه بخش اعظم و شايد هم از جهتي تمام وظايف مديريت را شامل مي شود و اين خود مؤيد نظريه هربرت سايمون است كه اظهارمي دارد «مديريت مترادف است با تصميم گيري»، اما به اعتقاد بعضي از صاحب نظران، فرآيند تصميم گيري عقلايي تنها بخشي از وظايف مديريت محسوب مي شود كه شامل شش مرحله اول است و مراحل بعدي، فرآيند اجرا و نظارت را تشكيل مي دهند كه بحث پيرامون آنها از محدوده اين بحث خارج است .

فرايند تصميم گيري شامل شش مرحله مي باشد:

مرحله اول؛ شامل تشخيص و تعيين مشكل و مسئله اي است كه در راه تحقق هدف؛ مانع ايجاد كرده است

مرحله دوم ؛ يافتن راه حل هاي ممكن براي رفع مشكل مذ كور است د ستيا بي به راه حل ها با توجه به تجربه هاي علمي و عملي مدير و اطلاعات و آمار در دسترس مي باشد و هر چه راه حل هاي بيش تري وجود داشته باشد انتخاب بهتري در تصميم گيري صورت خواهد گرفت.

مرحله سوم؛ انتخاب معيار براي سنجش و ارزيابي راه حل هاي ممكن است. به عنوان مثال ميتوانيم هزينه يا سود را معيار ارزيابي شقوق ممكن قرار دهيم يعني راه حل هاي كه هزينه كمتر يا سودي بيشتر دارند را مورد تائيد قرار دهيم

مرحله چهارم؛ تعيين نتايج حاصل از هر يك از راه حل هاي ممكن است. نتايج مثبت و منفي راه حل ها در اين مرحله مشخص ميشوند

مرحله پنجم؛ ارزيابي راه حل ها از طريق بررسي نتايج حاصل از آنها است. با توجه به نتايج مثبت و منفي كه در هر يك از راه حل ها بدست آمده است و مقايسه آنها با همديگر ميتوان راه حل مطلوب را تعيين نمود. در بعضي از موارد تعيين راه حل مطلوب ازطريق نتايج بدست آمده مشكل است. شايد بر اساس يك معيار راه حل داراي الويت است ولي به لحا ظ معيار ديگر داراي الويت نمي باشد بنابراين در اين موارد بايد روش تلفيقي را بوجود آورد تا ارزيابي برآن اساس صورت گيرد.

مرحله نهايي؛ انتخاب يك راه از ميان راه هاي مختلف و ارائه بيانيه تصميم است كه نشانگر تصميم مدير مي باشد.

مهارت هاي لازم براي اجرايي مراحل الگوي عقلايي تصميم گيري :4بخش

استفاده از مدل در تصميم گيري:5بخش

مدل الگويي برگرفته از واقعيت است و روابط بين متغيرها را نشان مي دهد و مي توان از آن براي پيش بيني در تصميم گيري استفاده كرد. با به كارگيري مدل بدون آنكه مخاطره تصميم گيري در دنياي واقعي را داشته باشيم مي توانيم مطلوب ترين تصميم را اتخاذ كنيم. به وسيله يك مدل آثارتغييرات مختلف مي تواند به سرعت و با دقت مورد سنجش قرار گيرند و تصميم گيرنده بدون مخاطره و ريسك از نتايج آن ها مطلع شود. مدلها برداشت و شمايي از واقعيت اند  ولي عين واقعيت نيستند و از اين رو سيستم هاي واقعي را به دقت نشان نمي دهند. مدل مطلوب مدلي است كه اجزاي اصلي مورد نظر در تجزيه و تحليل و تصميم گيري را داشته باشد و اگر چه درست همانند واقعيت نيست ولي با نشان دادن روابط بين اجزاء وسيله اي ساده و مناسب در اختيار تحليل گرو تصميم گيرنده قرار دهد.

انتخاب معيار يا ملاك درتصميم گيري : بخش 6

فرايند تصميم گيري نها يتأ عبارت است از انتخاب يك شق از ميان شقوق مختلف. معيارهايي كه مديران براي اخذ تصميم و انتخاب به كار مي برند عواملي هستند كه در راه رسيدن به هدف سازمان داراي اهميت اند. از طريق تجزيه وتحليل هاي علمي و بررسي هدف و خط مشي هاي سازمان مي توانيم اين معيارها را بشناسيم. يكي از اساسي ترين گام ها در تصميم گيري يافتن معيار وارزيابي راه ها به وسيله آن است.

چكيده مطلب:

نوآوري و عرضه‌ محصول جديد نقش مهمي در رشد و سوددهي شركت‌ها دارد و مديران بازاريابي براي كسب موفقيت در فروش و بازاريابي محصولات جديد خود، مصرف‌كنندگان نوآور را هدف قرار مي‌دهند. ابعاد متفاوت نوگرايي مصرف‌كننده برنامه بازاريابي متفاوتي را مي‌طلبد. در اين نوع فعاليت‌هاي بازاريابي، داشتن درك درست از سبك‌هاي تصميم‌گيري مصرف‌كنندگان نوآور امري ضروري است. اين پژوهش به‌دنبال بررسي تاثير نوگرايي مصرف‌كنندگان بر سبك‌هاي تصميم‌گيري خريد آنان با استفاده از مدل پارك و همكاران است و در آن رابطه بين دو نوع از نوگرايي مصرف‌كنندگان (احساسي و شناختي) و سبك‌هاي تصميم‌گيري خريد آنان مورد بررسي قرار مي‌گيرد. روش پژوهش حاضر توصيفي- پيمايشي است و جامعه آماري آن، دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران هستند. نمونه آماري تحقيق با استفاده از روش نمونه‌گيري تصادفي طبقه‌اي متناسب با حجم انتخاب شده است. در پژوهش حاضر، براي گردآوري داده‌ها از روش كتابخانه‌اي و ميداني استفاده شده است. در روش كتابخانه‌اي (شامل حضوري و ديجيتالي) با استفاده از ابزار فيش‌برداري و در روش ميداني با استفاده از ابزار پرسش‌نامه نسبت به گردآوري داده‌ها اقدام شده است. در طراحي پرسش‌نامه از فن ترجمه معكوس و براي بررسي اعتبار و پايايي آن از پيش‌آزمون استفاده شده است. اعتبار پرسش‌نامه با اعتبار محتوا و اعتبار صوري حاصل شده است و پايايي آن با استفاده از پايايي بازآزمايي و پايايي همساني دروني محاسبه شده است. براي آزمون روابط بين نوگرايي شناختي و احساسي مصرف‌كنندگان و سبك‌هاي متفاوت تصميم‌گيري خريد آنان و تجزيه و تحليل داده‌ها، مدل معادلات ساختاري در نرم‌افزار ليزرل به‌كار گرفته شده است. در نهايت، از ميان هشت فرضيه پژوهش، فقط چهار فرضيه تأييد شده است. يافته‌هاي پژوهش نشان مي‌دهد نوگرايي شناختي با سبك تصميم‌گيري خريد «حساس به كيفيت عالي و كمال‌گرا» و نوگرايي احساسي با سبك تصميم‌گيري خريد «حساس به برند»، «نوجو و مدگرا» و «در جست‌و‌جوي سرگرمي» رابطه مستقيمي دارند. اين يافته‌ها به مديران كمك مي‌كند كه بينش عميق‌تري نسبت به توسعه و بازاريابي محصولات جديد داشته باشند. ارتباطات بازاريابي و مديريت برند و بازاريابي محصولات جديد بايد براساس جذب دو نوع متفاوت از مصرف‌كنندگان نوآور (شناختي و احساسي) و سبك‌هاي متفاوت تصميم‌گيري خريد آنها باشد. همچنين يافته‌ها به مديران بازاريابي كمك مي‌كند تا بتوانند براي هدف قراردادن گروه يا بخش خاصي از مصرف‌كنندگان خود، رويكرد كارامدتري اتخاذ كنند.

نتيجه گيري :

در مباحث ذكر شده شيوه ها و روش هايي از تصميم گيري مورد بحث قرار گرفت كه به شيوه هاي جامع عقلايي مطرح هستند. در اين شيوه ها؛ هدف يافتن بهترين راه حل از ميان طرق ممكن است. همچنين هدف و مشكلات روشن و واضح ؛ قابل بيان اند و اطلاعات مورد نياز قابل جمع آوري و دردسترس تصميم گيرنده هستند كه به وسيله آنها به شكل منطقي ميتواند راه حل مطلوب را انتخاب كند. ولي در د نيا واقعي با توجه به محدويت هاي زمان ؛ مالي و نبود اطلاعات كافي و قابل اطمينان نمي توان به اين ساده گي بهترين راه حل ممكن را ا نتخاب نمود و مدير ناچار با كمك تجربيات ؛ قضاوت هاي ذهني ؛ مقايسه هاي محدود و تغييرات تدريجي در تصميم هاي قبلي و با اطلاعاتي كه در دسترس دارد تصميم مي گيرد و اگر چه شايد تصميم هايش بهترين نباشد ولي در محدوده امكانات قابل قبول و رضايت بخش به شمار  مي آيد. بنابر اين نبايد خود را به شيوه هاي جامععقلايي محدود كنيم و اين مطلب نيز باعث رد اين روش ها نمي شود يا اينكه تصميم گيري نبايد تابع قاعده و يك شيوه منطقي و منظم نباشد بلكه هدف ارائه شيوه هاي ديگري است كه با واقعيات محيط و شرايط واقعي سازمان و مديران مطابقت بيشتري دارد و بهتر مي تواند پاسخگوي نياز مديران باشند.

ضميمه:

نتيجه يك تحقيق در مورد تصميم گيري

عمل تصميم گيري در اداره امور سازمانها به قدري مهم است كه برخي نويسندگان ، سازمان را " شبكه تصميم " و مديريت را عمل "تصميم گيري " تعريف كرده اند، زيرا در دنياي امروز اداره امور سازماني نمي تواند صرفاً بر نبوغ و قضاوت شخصي افراد متكي باشد، بلكه تصميمات بايستي حتي الامكان بر پايه بررسيهاي علمي ، آمار و اطلاعات دقيق و به موقع و بر طبق اصول و روشهاي خاصي صورت پذيرد. امروزه پيچيدگي سازمانها، هزينه هاي بالاي عمليات و وسعت تشكيلات سازماني ، لزوم شيوه هاي تصميم گيري مناسب و اخذ تصميمات مستدل را براي مديران روشن مي سازد. آنچه مديران بيش از هر چيز به آن نيازمندند، ابزاري راحت ، مطمئن و علمي براي ياري آنان در انجام تصميمات است كه پيوسته يا گه گاه با آن مواجه مي شوند. تكنيك هاي كمي و ابزارهاي رياضي در اين راستا كارساز و ثمر بخش است . از جمله مديراني كه همواره در معرض اخذ تصميمات گوناگون در راستاي وظايف شان قرار دارند، مديران مالي و عملياتي هستند. مهمترين و شناخته شده ترين ابزاري كه مي تواند اين گونه مديران را در انجام تصميمات بهينه ياري كند، تكنيك هاي "پژوهش عملياتي " و "مديريت مالي " است . اگر اثرات ناشي از تصميم گيريهاي مديران را بتوان به صورت كمي محاسبه كرد، بدون ترديد اهميت استفاده و كاربرد اين ابزار علمي بهتر و بيشتر مشخص خواهد شد. به منظور درك چگونگي ميزان استفاده از اين روشها، در سال ۱۳۷۹ تحقيقي در شركتهاي توليدي صنعتي استان خوزستان كه يكي از جمله مراكز صنعتي كشور به حساب مي آيد، صورت گرفته است كه دستاورد آن در پي مي آيد. تكنيك ها و مدل هاي تصميم گيري مورد نظر در اين تحقيق عبارت از درخت تصميم ، برنامه ريزي خطي ، كنترل موجودي ، مدل هاي شبكه ، تجزيه و تحليل نقطه سربه سر، بودجه بندي سرمايه اي ، شبيه سازي و نسبتهاي مالي هستند. فرضيات تحقيق در قالب هشت فرضيه منفي ، مبني بر عدم استفاده مديران از تكنيك هاي مذكور تدوين گرديده است . جامعه آماري تحقيق ، ۵۵ شركت از شركتهاي تحت پوشش اداره كل صنايع استان خوزستان است كه هر كدام ۵۰ و يا بيش از ۵۰ نفر پرسنل دارند. به منظور سنجش فرضيات و شناخت علت يا علل عدم استفاده (احتمالي ) از تكينك هاي فوق پرسشنامه اي شامل ۳۰ سؤال و در سه بخش تهيه و در بين آزمودنيها كه ۱۴۰ نفر از مديران (مالي و عملياتي ) شركتها بوده اند، توزيع گرديد. ۸ سوال اول پرسشنامه درخصوص استفاده و ميزان اهميت روشهاي نامبرده ، سوال نهم به صورت باز در مورد استفاده از ساير روشها، ۱۷ سوال بعدي راجع به موانع استفاده از روشهاي مذكور و ۴ سوال آخر در مورد ويژگيهاي عمومي پاسخگويان طراحي شده است . از بين پرسشنامه هاي توزيع شده مجموعاً ۱۲۵ پرسشنامه (از ۴۴ شركت ) دريافت و اطلاعات حاصل ، جمع آوري و تجزيه و تحليل گرديد. نتايج حاصل از داده ها و اطلاعات جمع آوري شده نشان داد كه روشهاي مذكور به عنوان ابزار تصميم گيري ، مورد استفاده مؤسسات و سازمانهاي مورد مطالعه قرار مي گيرد. اما ميزان استفاده از هر كدام از روشها با شدت و ضعف همراه است . مي توان گفت كه استفاده از برخي تكنيك ها (نسبتهاي مالي ، بودجه بندي سرمايه اي ، تجزيه و تحليل نقطه سر به سر و كنترل موجودي ) از كاربرد بيشتري نسبت به ساير تكنيك ها برخوردار هستند البته تا رسيدن به حاكميت مديريت علمي كه همانا استفاده كامل از ابزارهاي مذكور است راه درازي در پيش است چرا كه هيچ كدام از تكنيك هاي مورد تحقيق صددرصد مورد استفاده قرار نگرفته اند و اين همان علامتي است كه ما را به طولاني بودن راه رهنمون مي كند. با عنايت به اطلاعات به دست آمده ، به منظور بهبود شرايط و فضاي مورد نياز براي استفاده بيشتر از تكنيك ها و ابزار مذكور پيشنهادات ذيل توصيه مي گردد:

۱ ) اعمال و رفتار مديريت عالي سازمانها تاثيري عمده بر فرهنگ و جو سازمان دارد. لذا به منظور ايجاد فضاي مطلوب و مناسب براي حاكميت مديريت علمي ، مديران مذكور بايد با اعمال و ترويج فرهنگ سازماني مناسب (از طريق آموزشهاي رسمي ، داستانها، شعائر، آداب و رسوم و يا نمادهاي فيزيكي و...) هر چه بهتر و بيشتر زمينه اجراي شيوه ها و رفتارهاي منطقي و علمي را در سازمانها به وجود آورند، چرا كه در صورت وجود فرهنگ سازماني قوي ، زمينه حاكميت و اجراي مديريت علمي مطلوبتر خواهد شد؛

۲ ) بديهي است تصميمي درست و منطقي است كه حتي الامكان بر پايه اطلاعات مربوط به سازماني استوار باشد و به استناد شرايط و اقتضاء سازمان صادر گردد. لذا به مديران پيشنهاد مي شود در موقعيتهاي تصميم گيري صرفاً بر مبناي اطلاعات و داده هاي سازمان و مربوط ، اخذ تصميم كنند؛

۳) يقيناً همه از تاثيري كه رايانه ها بر تصميم گيري مديريتي داشته اند، آگاهي دارند. مديران در دنياي كنوني در جمع آوري و ذخيره اطلاعات به عدم تمركز روي آورده اند به گونه اي كه در چند سال آينده يافتن مديري كه به طور منظم از كامپيوتر براي نظارت بر فعاليتهاي سازماني خود و همچنين جمع آوري اطلاعات لازم براي تصميم گيري ، استفاده نكند غير عادي به نظر خواهد آمد. حاصل آنچه گفته شد روشن است و آن پيشنهاد استفاده هر چه بهتر و بيشتر از رايانه ها و سيستم هاي اطلاعاتي رايانه اي در سازمانهاست ؛

۴ ) وجود پشتوانه اجرايي تصميمات و يك سيستم بازخور نقش اساسي در اثر بخشي و درك خطاهاي احتمالي يك تصميم دارد. بايستي مكانيسم و موازيني براي ارزيابي نتايج حاصل از تصميمات با اهداف مورد نظر و برنامه هاي پيش بيني شده وجود داشته باشد. در اين صورت است كه انحرافات مشخص شده و امكان چاره جويي و بر طرف كردن موانع انحراف ميسر خواهد شد. بايد يك سيستم جريان معلومات وبازخورد مداوم و پويا در درون سازمان ايجاد كرده و با دقت و توجه به كار انداخته شود؛

تصميم گيري

۴۷۹ بازديد

Image result for ‫تكنيك هاي كمي و كيفي تصميم‬‎

تصميم گيري

۴۷۵ بازديد

 تصميم گيري

عمل تصميم گيري در اداره امور سازمانها به قدري مهم است كه برخي نويسندگان ، سازمان را " شبكه تصميم " و مديريت را عمل "تصميم گيري " تعريف كرده اند، زيرا در دنياي امروز اداره امور سازماني نمي تواند صرفاً بر نبوغ و قضاوت شخصي افراد متكي باشد، بلكه تصميمات بايستي حتي الامكان بر پايه بررسيهاي علمي ، آمار و اطلاعات دقيق و به موقع و بر طبق اصول و روشهاي خاصي صورت پذيرد. امروزه پيچيدگي سازمانها، هزينه هاي بالاي عمليات و وسعت تشكيلات سازماني ، لزوم شيوه هاي تصميم گيري مناسب و اخذ تصميمات مستدل را براي مديران روشن مي سازد. آنچه مديران بيش از هر چيز به آن نيازمندند، ابزاري راحت ، مطمئن و علمي براي ياري آنان در انجام تصميمات است كه پيوسته يا گه گاه با آن مواجه مي شوند. تكنيك هاي كمي و ابزارهاي رياضي در اين راستا   كارساز و ثمر بخش است . از جمله مديراني كه همواره در معرض اخذ تصميمات گوناگون در راستاي وظايف شان قرار دارند، مديران مالي و عملياتي هستند. مهمترين و شناخته شده ترين ابزاري كه مي تواند اين گونه مديران را در انجام تصميمات بهينه ياري كند، تكنيك هاي "پژوهش عملياتي " و "مديريت مالي " است . اگر اثرات ناشي از تصميم گيريهاي مديران را بتوان به صورت كمي محاسبه كرد، بدون ترديد اهميت استفاده و كاربرد اين ابزار علمي بهتر و بيشتر مشخص خواهد شد.

 

تصميم گيري

مقدمه:

اگر فعاليت هاي مختلف مدريت رادر نظر آوريم؛به وضوح ديده مي شود كه تصميم گيري جوهر تمامي فعاليت  هاي مدريت است.

تصميم گيري از اجزاي جداي ناپذير مدريت به شمار مي آيد  و درهر وظيفه به نحوي جلوه گر است.در تعيين خط مشي هاي سازمان ،درتدوين هدفها،طراحي سازمان ،انتخاب ،ارزيابي،و در تمامي افعال  و اعمال مدريت ،تصميم گيري جزءاصلي و ركن اساسي  است.مديرهمواره با مواردي مواجه است كه اخذ تصميم را از جانب او طلب كند،وكيفيت  وچگونگي اين تصميم هاست كه ميزان تو فيق و تحقق هدف ها ي سازمان را معين مي كند.

از اين رو آشنايي با شيوه ها و روش هاي تصميم گيري  از اين روشها ي تصميم گيري و آ گاهي از تكنيك هاي اخذ تصميم  براي مديران واجد اهميت بسيار است   و بابهره گيري از اين شيوه  ها و ابزار هاست كه توانايي مديران در اخذ تصميم ها كارامد تر و موثر تر افزايش مي يابد.

تعريف تصميم گيري:

((تصميم گيري عبارت است از انتخاب يك راه از ميان راه هاي مختلف))

از تعريف فوق اين گونه برداشت مي شود كه ،كار اصلي تصميم گيرنده دريافت راه حل هاي ممكن ونتايج ناشي ازآنها وانتخاب اصلح از ميان انهاست ،و اگر وي بتواند اين انتخاب رابه نحوي درست ومطلوب  انجام دهد تصميم هاي او موثر  وسازنده خواهد بود.

به طور كلي فرايند تصميم گيري را مي توانيم شامل شش مرحله  بدانيم:

مرحله اول ؛شامل تشخيص و تعيين  مشكل ومسئله اي است كه در راه تحقق هدف مانع ايجاد كرده است.در اين مرحله بايد كوشش شود مشكل اصلي و و اقعي شناخته وبه درستي تعريف شود.

مرحله  دوم؛يافتن راه حل هاي ممكن براي رفع مشكل مذكور است.احصاي راه حل ها   با توجه  به تجربه هاي علمي و  عملي مدير واطلاعات  وآمار در دسترس  او انجام مي گيرد.هرچه راه حل هاي بيش تري براي حل مشكل پيدا وتعيين شوند ،انتخاب بهتري در تصميم گيري  صورت خواهد گرفت.

مرحله سوم؛انتخاب معيار براي سنجش و ارزيابي راه حل هاي ممكن است.براي انكه راه حل ها نسبت به هم  مورد سنجش  واقع شوند ،لازم است  آن ها  را به وسيله معيار ي مورد برسي قرار دهيم.

مرحله چهارم؛تعيين نتايج حاصل ازهر  يك از راه حل هاي ممكن   است. به عنوان مثال در اين مرحله ،هزينه هاي حاصل كه از به كارگيري هريك از راه

حل ها محاسبه مي شوند  واساس ارزيابي بعدي قرار مي گيرند.بر اساس معيارهاي انتخاب شده نتايج مثبت و منفي هر يك از راه حل ها در اين مرحله مشخص ميشوند.

مرحله   پنجم؛ارزيابي راه حل ها  از طريق بررسي نتايج  حاصل از آن هاست.هر راه حل ،با توجه به نتايجي كه از آن نصيب سازمان خواهد شد ،با ساير راه حل ها مقايسه مي شود و اولويت راه حل ها تعيين مي شوند .گاهي اوقات ارزيابي راه حل ها و تعيين اولويت انها مشكل مي شود ،زيرا بر اساس يك معيار راه حلي در اولويت قرار مي گيرد در حالي  كه ازجهت معياري ديگر آن اولويت  را نخواهد داشت .در چنين حالتي مدير بايد بكوشد معياري تلفيقي به وجود آورد  و ارزيابي را بر اساس آن انجام دهد .

مرحله ششم؛مرحله نهايي در فرايند تصميم گيري  انتخاب يك راه از ميان  راه هاي مختلف و ارائه بيانيه تصميم است. اين مرحله در انتهاي  مرحله ارزيابي  و تعيين اولويت ها،خود به خود تحقق مي يابد و راه حلي كه بهترين نتيجه راحاصل ساخته وبالا ترين درجه اولويت را دريافت داشته،راه حل انتخابي است.

ولي در اين جا بيان راه حل مذكور به صورت تصميم متخذه از جانب مدير است كه مي تواند گامي مستقل در فرايند تصميم گيري به شمار آيد.

مراحل مختلف فرايند تصميم گيري

 

استفاده از مدل در تصميم گيري

مد ل عبارت از  الگويي بر گرفته از واقعيت است و روابط بين متغيرها را نشان مي دهد ،ومي توانيم از آن براي پيش بيني در تصميم گيري استفاده كنيم.

تصميم گيرنده  مي تواند مدلي از سيستم مورد نظر خود را ايجاد كند وسپس  به كمك آن نتايجي مختلف را ،كه از  تصميم هاي گوناگون حاصل مي شوند ،مورد تجزيه وتحليل قرار دهد . با  به كار گيري  مدل،بدون آن كه خطرات تصميم گيري  در دنياي واقعي را داشته باشيم ،مي توانيم مطلوب ترين تصميم را اتخاذ كنيم.

به وسيله يك   مدل ، آثار تغيرات مختلف  مي تواند به سرعت و با دقت مورد سنجش قرار گيرند ، و تصميم گيرنده بدون مخاطره و ريسك از آن نتايج مطلع شود.

مشكل اصلي در مدل سازي ،اين است كه گاهي مدل گوياي واقعيات نيست و سيستم گمراه كننده خواهد بود.

تصميم گيري

۴۷۳ بازديد

Image result for ‫تكنيك هاي كمي و كيفي تصميم‬‎

تصميم گيري

۴۵۵ بازديد

روش هاي تصميم گيري

۶۰۱ بازديد

روش هاي تصميم گيري

تصميم گيري در دنياي پيچيده امروز به چالشي براي مديران و سازمان ها تبديل شده است . تعداد شاخص هاي تصميم گيري ، تنوع معيارهاي روش هاي تصميم گيريكمي و كيفي و لزوم در نظر گرفتن همزمان آنها ، اهميت اثرات و پيامدهاي تصميم و عواملي نظير آن بر پيچيدگي تصميم ها مي افزايد . از اين رو بالاخص در دو دهه اخير ، روش هاي رياضي و دانش كامپيوتر در حل مسائل تصميم گيري به ياري آنان شتافته و تكنيك ها و فنون تصميم گيري چند معياره و سيستم هاي پشتيبان تصميم گيري را ايجاد نموده اند .[2]

در اين مقاله فرايند و روش هاي تصميم گيري را تشريح كرده و طبقه بندي انواع مدلهاي مسائل تصميم گيري را آورده ايم.

مقدمه:
فرايند تصميم گيري بستگي به وجود اطلاعات لازم و كافي دارد. هرچه اين اطلاعات كامل تر ، جديد تر و به روز تر باشد ، امكان تصميم گيري درست و به جا بيشتر خواهد بود. در اين ميان ، نقش تصميم گيري مديران را در عرصه سازمان ها نبايد انكار كرد زيرا تصميم گيري آنان خواه ناخواه با مسائل اقتصادي ، فني ، اداري، اجتماعي، سياسي و فرهنگي در سطوح خرد و كلان، ارتباط تنگاتنگي دارد. از اين رو نقش آنان در فرايند تصميم گيري ، بسي حساس تر و خطيرتر است . [3]

تشريح موضوع روش هاي تصميم گيري :

تصميم گيرندگان در انتخاب يك گزينه از ميان گزينه هاي متعدد، غالبا چندين معيار را هم زمان در تصميم گيري مدنظر قرار مي دهند. معيارها گاه هم راستا و بعضا متقابل و متضاد مي باشند . مدل هاي كلاسيك تحقيق در عمليات مانند برنامه ريزي خطي ، برنامه ريزي عدد صحيح ، برنامه ريزي غير خطي و مانند آن مدلهاي تصميم گيري هستند كه بهينه سازي را فقط براساس يك معيار به انجام مي رسانند . لذا اين مدلها در زمره مدلهاي تك هدفه طبقه بندي مي گردند . هدف انتخاب شده اين گونه مدلها عموما اولي ترين و مهم ترين هدف بوده و ساير اهداف در سايه اين هدف به فراموشي سپرده مي شوند .
تصميم گيري انتخاب يك گزينه از ميان گزينه هاي مختلف است و اين انتخاب هنگامي هوشيارانه و حساب شده است كه بيش از يك معيار در گزينش آن به كار گرفته شود .  تصميم گيري با يك معيار فرايندي ساده و يك بعدي مي باشد . [1]

تكنيك هاي تصميم گيريفرايند تصميم گيري  :
فرايند تصميم گيري  ، شامل 3 مرحله است :
1- شناسايي و درك محيط
2- حالتهاي ممكن براي پاسخ به محيط
3- تبديل كردن به يك مسئله قابل حل
زماني كه براي رسيدن به هدفي چندين راه مختلف را در نظر مي گيريم ، بايد در هنگام بررسي اين راهها روابط متقابلي كه بين آنها است را در نظر بگيريم چون ممكن است كم يا زياد شدن عاملي بر عوامل ديگر تاثيرگذار باشد.

در نظريه تصميم گيري ، راههاي مختلف تصميم گيري را ، با توجه به روابط متقابل آنها به يك مدل تبديل      مي كنيم. به عنوان مثال ممكن است سهميه بندي كردن بنزين موجب كاهش استفاده مردم از خودروهاي شخصي شود اما از طرف ديگر سبب تورم در جامعه شود.
يكي از مهم ترين بخش ها تعريف يك مسئله  ، شناسايي متغيرهاست. ممكن است براي موضوعي خاص ، متغيرهاي مختلفي را بتوانيم تعريف كنيم اما بايد ببينيم هدفمان چيست و سپس بر اساس آن هدف براي مسئله متغير تعريف كنيم . سپس بايد پيامدهاي جواب هاي متغيرها را هم بررسي كنيم.
مفهوم بهينه ،  يك مفهومي است كه به هدف ما مربوط مي شود و ممكن است جوابي كه براي يك مسئله بهينه باشد ، براي مسئله اي ديگر بهينه نباشد . به عنوان مثال فرض كنيد سهميه بندي كردن بنزين ، بهينه ترين تصميم براي كم كردن مصرف سوخت باشد اما مطمئنا اين جواب با توسعه گردشگري در تناقض است و اصلا نمي تواند بهترين تصميم براي اين موضوع باشد .

مراحل حل يك مسئله تصميم گيري به شرح زير است :

1-  تعريف مسئله
2-  شناسايي متغيرها
3-  شناسايي عامل هاي اصلي
4-  راه حل هاي شدني
تصميم گيري چند معياره ( MCDM ) شامل تصميم گيري چند شاخصه ( MADM  ) و تصميم گيري چند هدفه (  MODM )  مي شود.

تصميم گيري چند شاخصه با يك هدف ( MADM ):
مدل هاي تصميم گيري با يك تابع هدف را از نظر پارامترها و ضرايب مي توانيم به 3 قسمت تقسيم كنيم :
1-حالت قطعيت : در اين حالت تمام پارامترها و ضرايب مشخص و قطعي هستند .
2-حالت ريسك : در اين حالت ضرايب مشخص و قطعي نيستند اما مقاديرشان از توابع توزيع احتمالي مشخصي پيروي مي كنند . كه به اين ترتيب مي توانيم مقدار آنها را براورد كنيم.
3- حالت غير قطعيت : در اين حالت ضرايب مشخص و قطعي نيستند، ضمن آنكه از توزيع احتمالي آنها نيز اطلاعي نداريم .
در دو حالت 2 و 3 مفهوم يافتن جواب بهينه به اين معناست كه جواب هايي كه بهينه نيستد را پيدا كرده و از گزينه هاي قابل انتخاب حذف كنيم . بنابراين در اين حالت به جاي اينكه بگوييم چه جوابي خوب است مي گوييم چه جواب هايي بد است و آنها را حذف مي كنيم . 

تصميم گيري با چند هدف ( MODM ) :

گاهي در تصميم گيري ها چند  تصميم گيرنده داريم . چند تصميم گيرنده داشتن با بيش از يك هدف داشتن در ارتباط است .  زماني كه چند تصميم گيرنده وجود داشته باشد، هركدام ممكن است داراي هدف هاي متناقضي با ديگر افراد باشند. ممكن است با سود بردن يكي ديگري ضرر كند و بالعكس . در اين حالت بايد طوري تصميم گيري شود كه همه راضي شوند .[4]
روش هاي حل در اين مسائل به صورت زير طبقه بندي مي شوند :

I. روش هاي حل مدل با گرفتن اطلاعات اوليه از تصميم گيرنده :
شامل روش هاي :محدوديت توافقي،بهينه سازي تقدمي، برنامه ريزي آرماني خطي و...

II. روشهاي حل مدل با گرفتن اطلاعات از تصميم گيرنده هنگام حل:

شامل روش هاي جئوفرين ، زيونتز - والنيوس ،  STEM , SEMOPS
III. روشهاي حل مدل با گرفتن اطلاعات از تصميم گيرنده بعد از حل :
شامل روش هاي : پارامتريك و سيمپلكس چند معياره
IV. روشهاي حل مدل بدون نياز به كسب اطلاعات از تصميم گيرنده :
شامل روش هاي : معيار جامع ، حداقل انحراف ، برنامه ريزي تجديدپذير
ساير روشهاي حل به طور كلي عبارتند از :   AHP , TOPSIS ، SWT, SAWو...[1]

نتيجه گيري روش تصميم گيري :

فرايند تصميم گيري ، به خصوص در سطح مديريت از اهميت زيادي برخوردار است . از اين رو به اين امر به عنوان يك مبحث علمي نگريسته مي شود كه با حل مدلهاي رياضي در ارتباط است. در اين مقاله شرايط گوناگون تصميم گيري و انواع مدلهاي تصميم ، به طور تيتر وار ارائه شده است.